12/22/08

بخشهايي از سخنراني آقاي آزاد مراديان در كانون سخن لوس آنجلس، شصتمين سالگرد اعلاميه جهاني حقوق بشر

بخشهايي از سخنراني آقاي آزاد مراديان در كانون سخن لوس آنجلس، شصتمين سالگرد اعلاميه جهاني حقوق بشر Public
29 آذر 1387 ساعت 04:01
جامعه دفاع از حقوق بشر ايران', CAPTION, 'تغییر', BELOW, RIGHT);" onmouseout="return nd();">


vokradio.com kanon_esokhan_la1208.jpgLos Angeles-California- Dec. 2008


جامعه دفاع از حقوق بشر ايران ؛ آقاي آزاد مراديان مدافع حقوق بشر و عضو جامعه دفاع از حقوق بشر ايران در كانون سخن لوس آنجلس و در جلسه
اي كه به همت جامعه دفاع از حقوق بشر ايران- جنوب كاليفرنيا برگزار شده بود ،به بررسي اعلاميه جهاني حقوق بشر از ديدگاه روانشناسي پرداختند. در زير بخش هايي از سخنان ايشان آورده شده است.



The Declaration of Human Rights, Freedom and Dignity from psychological perspective

اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی وکرامت انسان ازدید گاه روانشناسی"

azad_moradian0807.jpgباور به آزادی انسان که تمدن شرق آنرا در کتیبهء آزادی ملل کورش کبیرتجربه نمود سالهاي متمادی دل مشغولی فلاسفه و دانشمندان غربی بوده است. رنسانس درغرب تلاش انسان برای رهایی از سلطهء یک اندیشه و باوربود و"قانون طبیعی" ونظریه جان لاک فیلسوف بریتانیایی برضرورت رعایت حق طبیعی شهروندان خود تاکیدی برجهان شمول بودن حقوق بشرازدیدگاه فلسفه غرب داشت. چه اندیشه ای ازاین ارزشمند ترکه مشروعیت یک نظام ارتباط مستقیم بر باورمندی آن نظام به حقوق شهروندان خود و حفاظت از حقوق بشری آنان دارد.

بی شک اعلامیه جهانی حقوق بشریکی از با ارزشترین دستاوردهای انسان معاصر است .آزادی انسان بن مایه وشالودهء این بیانیه ، بیان نیازهاي درونی و معنوی انسان و دیگر شئونات نیاز وي در همه تاریخ زندگی بشریت بوده است.

چرا اینهمه دانشمند و صاحب نظر در علوم انسانی بر ضرورت آزادی وکرامت انسانی تاکید کرده اند. در این کلام چه چیزی نهفته است که هر تحول و حرکتی در جهان چه در قبل ، چه در حال و چه در آینده را متاثر از آن می دانیم.؟

در آزادی و مقام انسانی چه سری نهفته است که بی حرمتی به آن بهای گرانی در پی خواهد داشت ؟ چگونه است که آدمی زندگی خود را در راه رسیدن به آزادی وحرمت انسانی فدا می کند؟ چرا بی عدالتی ، حصار، زور وتزویر، روان انسان را می آزارد و انسان را به تقابل با آن می کشاند؟

جایگاه ارزش و كرامت انساني در كجاي معز انسان قرار گرفته است ؟ آیا می شود با دستکاری کردن در آن نیاز روانی انسان به کرامت و آزادی را از بین برد؟

چگونه است که نیاز به آزادی و تاکید بر کرامت انسان اینهمه با شخصیت روانی و نیازهای اولیه و ثانویه وي هماهنگی دارد.

روانشناسان در تعريف شخصيت بهنجار تاكيد بر سازگاري فرد با جهان پيرامون وي نموده اند. اگر چه اتفاق نظر كاملي در تعريف انسان سالم وجود ندارد ، با اينحال فرد سالم از نظر روانشناسي را مي توان در ميزان دسترسي فرد به نكات زير جستجو كرد:١- توانايي فرد در كنترل نيازهاي خود ٢- پذيرش فرد توسط جامعه پيرامون وي و ميزان احترام به عزت نفس و كرامت انساني وي ٣- آشنايي و اشراف به خود، خودآگاهي و توانايي درك احساسات دروني ٤- توانايي در ارزيابي دنياي پيرامون و از جمله توانايي ارزيابي رفتارهاي افراد آن جامعه ٥- امكان و توانايي خلاقييت و استفاده از تواناييهاي خود در جهت سازندگي و آفريدن و ٦-توانايي در ارتباط با ديگران، و در اعتماد به آنان. شاید اگر بتوان دو کلمه را در تفسیرانسان سالم ازدیدگاه روانشناسی بیان کرد من آن دو را آزادی وکرامت انسانی می نامم . انسان سالم انسانی است که آزاد است و کرامت انسانی وي مورد احترام دنیای پیرامون وی قرار گرفته است.

ارزشهای انسانی و حرمت به نفس رابطه تنگاتنگی با مبانی جهانی حقوق بشر دارد شاد کامی و شکوفائی انسان در گرو حرمت نفس و کرامت انسانی اوست و انسان موفق ، شکوفا، خوشبخت و پویا فردی است که به درجاتی از رضامندی در زمینهء حقوق بشری خود رسیده باشد.

انسان بعنوان یک موجود اجتماعی ، درعین اینکه بر جامعه و عناصرآن تاثیرمی گذارد از آن جامعه و عناصر آن نیز تاثیر می پذیرد . به همین علت هرگاه در مسیر زندگی ، خواستها و نیازهای درونی فرد پاسخ مناسبی از محیط پیرامون نگیرد حرمت نفس او توان لازم برای تداوم تلاش برای شکوفائی را نخواهد یافت.

روانشناسان بالینی که به بحث تشخیص ودرمان بیماریهای روانی می پردازند . سلامت روانی فرد وجامعه را در تامین نیازهای بشری اعضاء آن جامعه می دانند. محروم کردن و ممنوع کردن افراد از بیان آنچه می خواهند ، آنچه می نویسند ، تعيين شرایط و چگونگی گذران و محل زندگی، تصمیم گیری برای آنچه که فرد باید انجام دهد همگی تضاد اساسی با فطرت و نیازهای اولیهء فرد دارد. زندان ،شکنجه، آزارهای روحی وجسمی ،شستشوی مغزی ، تجاوز، بی عدالتی ، همه وهمه تخریب کرامت انسانی فرد است. وانسانی که کرامت انسانی وی تخریب شده باشد شانس بیشتری برای ابتلاء به اختلالات روانی دارد. ازفردی که کرامت انسانی وی مورد بی حرمتی قرار گرفته است نمی توان انتظار داشت که در مقابل افرادی که حرمت انسانی وی را زیر پا گذاشته اند قد علم نکند.

از دیدگاه روانشناسی اجتماعی بیانیه جهانی حقوق بشرو تبعات حقوقی متاثر از آن معرف ومبین درک ما و شناخت جمعی ما از روابط بین انسانها است و به همین دلیل خود ایجاد تعهدات اجتماعی درقبال یکدیگر را بوجود می آورد. اغراقی در این باورنیست که بشر بدون مباني حقوق بشرو رعایت اصول آن نمی تواند به مقام والای انسانی خود برسد. واین زمانی صورت می پذ یرد که ضمن اطلاع از نیازهای فردی وکرامت انسانی خود برای نیازهای افراد جامعه نيز ارزش قائل شود .

حق حیات انسان ، تامین آزادی و حقوق انسانی وی که کرامت انسانی را ارضا می کند ، در هر جامعه ای باید توسط ضابطان آن مورد توجه و احترام قرار گیرد. از محیط خانه توسط والدین گرفته تا در محیطي بزرگتر دردرون یک کشور توسط دولتمردان و حاکمان آ ن .

روانشناسی کودک بر این باور است که به هر اندازه حقوق بشری یک کودک بیشتر مورد توجه والدین قرار گیرد به همان اندازه هم می توان ازاو انتظار داشت به توانمند یهای انسانی خود دسترسی پیدا کند . موفقیت و سلامت روانی یک کودک در خانواده بستگی به میزان احترامی است که خانواده برای حرمت نفس وکرامت انسانی وی قائل بوده است.

کرامت انسان حس احترام به نفس ، تصویر فرد ازخود وحس ارادهء فرد به حفظ حرمت خویش است. روانشناسان کرامت انسان را توانائی درک و شناخت فرد از خود ، خود شناسی و معرفت می دانند. توانائی درک سمبلها، نمادها و نهادهائی که در اثر اشراف وی بر محیطی که در آن بدنیا آمده، رشد کرده و آفریده است، حاصل شده است.

کرامت انسان ریشه در خرد جمعی یک ملت دارد ، ریشه در فرهنگ ، تاریخ و سرنوشت ملتی که فرد خود را متعلق به آن می داند. انسان با کرامت انسانی خود بدنیا می آید و به يك باور چیزی نیست که بشود به او داد یا از اوگرفت. اگر چه می توان آن را بر اساس ساختارهای فکری تعریف کرد ولی حس وجودی وجود انسان چیزی جز کرامت انسانی نیست. کرامت انسانی در برگیرنده همهء تصاویری است که فرد از خود دارد. حس احترام به خود، حس اعتماد به خود ، باور به ارادهء خود و حس حفظ خویشتن خویش.

همانطور که بیانیه جهانی حقوق بشر تاکید می کند انسان آزاد بدنیا می آید و باید آزادی و کرامت انسانی وی مورد احترام قرار گیرد. اساسي ترين نيروي بر انگيزنده رفتار آدمي كه مي تواند نيروهاي بالقوه وي را به فعل تبديل كند آزادي و حرمت به نفس است. حقيقت گويي، نيك پنداري و استقلال تنها در آزادي انديشه و بيان ميسر مي گردد.

نظا مهای فکری ، سیاسی و اقتصادی جهان را می توان بر اساس میزان تاکید آنان بر حفظ کرامت انسانی و آزادی انسان ارزش گذاری کرد. هر اندازه آزادی و کرامت انسان مورد توجه و احترام یک سیستم فکری و یا نظام اقتصادی وسیاسی قرار گرفته باشد به همان اندازه شکوفائی و کمال را می توان در عناصر آن سیستم مشاهده کرد. هرگاه اعضا يك جامعه ، پاسخي مثبت به تلاشهاي خود براي دستيابي به كمال و شكوفايي ازسوي دست اندركاران آن جامعه را نيابند به بي اعتنايي و كناره گيري و اصطلاحا بي تفاوتي در برابر آن جامعه مي رسند. احساس درماندگي در رسيدن به آزادي و كرامت انساني مي تواند يك جامعه را ازپيشرفت و حركت در جهت شكوفايي بازدارد. هنگاميكه افراد يك جامعه احساس كنند كه ديگران بر همه چيز آنان كنترل دارند توانايي آنان براي مقابله با مشكلات زندگي و رويدادهاي ناخوش ايند پايين مي آيد و فرد احساس درماندگي را به همه موقعييت هاي زندگي خود تعميم ميدهد

آزادی و کرامت انسانی موتور محرکهء فرد برای خلاقیت ، نوآوری و ایجاد دگرگونی است. از ملتی که کرامت ومقام انسانی وی جریحه دار شده است ، آزادی ونیازبه شکوفائی او زیر پا گذاشته شده است انتظار سازندگی و خلاقیت را نمی شود داشت. مفاهیمی چون میهن پرستی و وفاداری به یک سرزمین و یاوفاداری به یک باور زمانی معنی پیدا می کند که آن سرزمین حرمت وکرامت انسانی عناصر تشکیل دهنده خود را ارج گذاشته باشد.