10/27/08

حقوق بشر، هم استراتژی هم تاکتیک


مهندس عباس امیر انتظام

حقوق بشر، هم استراتژی هم تاکتیک


انتشار نامه مورخ ۲۲ تیر ۱۳۷۸ اینجانب به دبیرکل سازمان ملل متحد، یک باردیگر به بحث دیر آشنای چه باید کرد دامن زد. جای بسی خوشوقتی است که این نامه مورد توجه هموطنانم قرارگرفته و به دیالوگ سازنده بین ایرانیان کمک کرده است. به سهم خود، نقدها، تذکرات، ایرادات و توصیه های دوستان را به دیده منت نگریسته و با تمام وجود از بذل توجه دوستان سپاسگزارم.
تعدادی از دوستان ایراد گرفته اند که دبیرکل، فاقد قدرت اجرایی برای ترغیب و تشویق یا تسلیم ایران به پذیرش رعایت حقوق بشر می باشد و دبیرکل فرصت خواندن نامه را ندارد و مخاطب قراردادن او گزینه مناسبی نمی باشد. من به اظهار نظر و توجه دوستان به مشکلات اجرایی درخواستم از دبیرکل کاملاً احترام می گذارم. با این وجود بر این باورم که در یک حرکت مدنی مسالمت آمیز بار اصلی مسئولیت و حرکت به دوش مردم آن کشور است. توسل به همه امکانات موجود به لحاظ تاکتیکی و فراهم کردن زمینه حرکت و تسریع آن یک ضرورت است. دبیرکل سازمان ملل به لحاظ ساختاری از قدرت زیادی برخوردار نیست با این حال او در تمامی جلسات مجمع عمومی و شورای امنیت حضور دارد و می تواند نظر شورای امنیت را به هر موضوع که مرتبط با صلح امنیت بین المللی است جلب کند. دبیرکل به سران کشورها و نمایندگی آنها در سازمان ملل دسترسی دارد و می تواند به عنوان یک شخصیت بین المللی برای پیشبرد صلح و امنیت بین المللی تلاش کند و از هر ابتکاری در این مسیر سود ببرد. به هر کشوری به طور رسمی و غیررسمی مسافرت نموده، به عنوان میانجی عمل کند. تشکیل انجمن دوستداران برمه و اعمال فشار بر نظامیان برمه یکی از ابتکارات بسیار سودمند و سازنده دبیرکل سازمان ملل متحد می‌باشد.
هدف اصلی من از مراجعه به دبیرکل، استفاده از یک امکان بین المللی برای نشان دادن اهمیت رعایت استانداردها و موازین حقوق بشر در ایران بود. و همانطوری که در آن نامه آمده است، من با واسطه، دبیرکل، افکار عمومی، وجدانهای بیدار، نهادهای مدنی بین المللی و سران کشورها را مخاطب قرارداده‌ام و فراتر از این ها، من به بهانه این نامه میخواستم امکانات هموطنانم در سراسر دنیا را فعال نموده و تحرکی در صف یاران ایجاد کنم. از این رو، دبیرکل را وسیله ای برای اتصال ابتکارات و امکانات هموطنانم قراردادم.
موفقیت این راه بستگی به همت و همراهی هموطنانم دارد. اگر هموطنان عزیزم به عنوان یک حرکت مدنی در حد امکانات و ابتکارات خود علاوه بر ارسال هزاران نامه، ایمیل و فاکس به دبیرکل، به سازماندهی کارهای گروهی برای حمایت از رعایت حقوق بشر و اعتراض فعال به نقض آن در ایران همت بگمارند، مسلماً نتایج دلگرم کننده ای بدست خواهیم آورد.
دوستان، من به هیچ معجزه ای در این مسیر اعتقاد ندارم و با تمام وجود معتقد هستم که هزینه ایجاد تغییرات و استقرار حاکمیت ملی، دموکراسی و صلح پایدار در کشور را باید تک تک ایرانیان بپردازند. مسئولیت گریزی و کم تحرکی هر ایرانی، پروسه رسیدن به دموکراسی را کند و کار دیگران را سخت خواهد کرد. هیچ ملتی بدون پرداخت هزینه لازم از سد مشکلات و موانع عبور نکرده است.
ما باید مکمل و مشوق یکدیگر در حرکت های مدنی باشیم و برای تقویت نهادهای مدنی و کاهش هزینه فعالیت های اعتراضی در ایران تلاش کرده و سهم خود را بپردازیم.
یکی از ایراداتی که به درستی در رابطه با انتشار این نامه به من داده شده است ، عدم هماهنگی با جریان های سیاسی داخل کشور است ، ضمن پذیرش این ایرادها و تلاش برای رفع آن در فعالیت های مدنی خود متذکر می گردم که تجربه من در گذشته و به خصوص در مسائل دعوت به تشکیل کنگره ملی که جلسات زیادی تشکیل داده و شخصاً به افراد شاخص اپوزیسون مراجعه نمودم ، حکایت از مشکلات زیاد بر سر راه انجام کار گروهی وجود دارد که با خواست بعضی از افراد همسوئی ندارد.
با این وجود من تا آنجا که ممکن بود مشورت های لازم را انجام دادم و از طرف دیگر با توجه به توافق عمومی در خصوص حمایت از حقوق بشر، برداشت من این بوده است که مخالفت جدی با انجام این امر وجود ندارد کما اینکه بنده نیز از بعضی از اعلامیه ها که بدون مشورت و کسب نظر این جانب تهیه و منتشر می شود حمایت نموده و از کلیه ابتکاراتی که در مسیر حمایت واقعی و نه ابزاری از حقوق بشر است جانبداری و پشتیبانی نموده ام.
با این وجود و بدون هیچ توجیهی باید پذیرفت که کار گروهی در ایران هنوز به یک فرهنگ تبدیل نشده و راه درازی در پیش داریم.
ایراد دیگر دوستان معطوف به موضع گیری اینجانب نسبت به پیشگیری از جنگ و اعمال تحریم ها بود. در مورد جنگ، وضعیت بسیار روشن است. هزینه یک جنگ حتی محدود، بقدری سنگین و ویرانگر است که تحت هر شرایطی باید محکوم شود. من حاضر هستم تا آخر عمر زندانی این نظام باقی بمانم ولی شاهد ویرانی ایران و نابودی هموطنانم در یک جنگ نباشم. جنگ به هر صورتی رخ دهد بر پروسه دستیابی به دموکراسی و حاکمیت ملی تأثیر منفی گذاشته و ما را سالها به عقب خواهد برد. کسانی که خوش خیالانه می اندیشند که جنگ قدرت سیاسی حاکم را تضعیف کرده و امکان و بستر مناسبی را برای استقرار حاکمیت ملی فراهم می آورد، افراد غیرمسئولی می باشند. آنها نسبت به زندگی و حق حیات مردم ایران بی تفاوتند و متأسفانه ایران را فقط برای تحقق آرزوی های جاه طلبانه خود می خواهند. ملت ایران به اندازه کافی با پوست و استخوان خود فجایع جنگ را لمس کرده و هرگز نباید آن ها را در مسیر تحمل مجدد این هزینه سنگین قرار داد. یکبار برای همیشه باید فریاد زد نابود باد جنگ و جنگ افروزی.
نگاهی به تجربه تحریم همه جانبه فراگیر و طولانی مدت عراق نشان می دهد که مردم بیگناه و آسیب پذیر از جمله کودکان و سالمندان در صف اول قربانیان تحریم قراردارند. و دولتمردان آخرین کسانی هستند که از تحریم ها متاثر می شوند. دولتمردان حکومت بعثی عراق تا آخرین روزهای سقوط رژیم، به مال اندوزی مشغول بوده و از حداکثر رفاه و تن پروری برخوردار بودند. تحریم های سنگین سازمان ملل به زیر ساخت های اقتصادی کشور عراق شدیداً آسیب رسانده و زندگی روزمره مردم را در تنگنا قرار داده و آسیب های جسمانی و روانی نیز به مردم وارد نمود. ولی تغییری جدی در رفتار سرکوب گرانه و خشن دولت نسبت به مردم ایجاد نکرد و همچنان حقوق بشر به شدیدترین وجهی نقض می شد. این خشونت همچنان از مردم عراق قربانی می گیرد. بر این باور هستم که اعمال هرگونه تحریم بر اقتصاد و زندگی روزمره مردم، بر اشتغال و رفاه آنان تاثیر گذاشته و ناقض حقوق بشر است. [1]
جنگ و تحریم، تصمیم گیری نسبت به آینده کشور را به تحولات بین المللی گره زده و نقش مردم در تعیین سرنوشت خود را محدود می کند.
جنگ و تحریم، ابزاری برای پاسخگویی به دغدغه های امنیتی جامعه جهانی در مقابل دولت فعلی است، که با حل مشکلات ناشی از پرونده هسته ای و تقویت همکاری های اقتصادی بین کشورهای گروه 5+1 و ایران، مشکلات واقعی مردم ایران که نقض فاحش حقوق بشر و استقرار حاکمیت ملی و دموکراتیک است، یا به فراموشی سپرده خواهد شد و یا بسیار کم رنگ خواهد شد.
از این رو ملت ایران برای دستیابی به دموکراسی و حاکمیت ملی می باید به سیاستی مستقل از سیاست های دولت های قدرتمتد درگیر با جمهوری اسلامی ایران روی بیاورد.
سرنوشت مردم ایران از طریق استمرار و فراگیر شدن فعالیت های مسالمت آمیز مدنی میسر خواهد شد. ملت ایران باید گام به گام جمهوری اسلامی ایران را برای رعایت موازین حقوق بشر تحت فشار قرار دهد و در این مسیر از امکانات جامعه جهانی از جمله سازمان ملل در کلیت آن سود ببرد. در پروسه این مبارزه اجتماعی نهایتاً موازنه قدرت به نفع ملت ایران ایران تغییر نموده و از این رهگذر اهداف ملی در دستیابی به حاکمیت ملی تحقق خواهد یافت.
بنابراین عمده کردن مسأله حقوق بشر در ایران، هم تاکتیک است و هم استراتژی.
آنهایی که مشکلات مردم ایران را از نزدیک لمس می کنند به اهمیت این مسئله واقف هستند و هیچکس هم دچار این خوش باوری و ساده انگاری نیست که دبیرکل سازمان ملل می تواند در غیاب تلاش های پیگیر مردم ایران، این مشکل را حل کند. استفاده از امکانات حتی اندک جامعه ایران در مسیر یک مبارزه جدی و پیگیر ملی، یک امر بسیار منطقی می باشد. اگر ملت ایران با تکیه بر توان مبارزات ملی و تجارب تاریخی خود، نظام را وادار به پذیرش استاندارهای بین المللی حقوق بشر نماید، دست آورد بزرگی نصیبش شده است. استفاده از امکانات جامعه جهانی از جمله افکار عمومی، یک حرکت کاملا سنجیده و مطالعه شده می باشد. اما میزان موفقیت این امر بستگی تام به میزان تلاش های ملت ایران دارد. امکانات جامعه جهانی و افکار عمومی فقط می تواند فرصت های بیشتری در اختیار مردم قرار دهد. ولی در مقایسه با اراده و تحرک مردم، عامل تعیین کننده ای به حساب نمی آید. انعکاس دیدگاه ها و مکاتبات مردم به دبیرکل و نهادهای بین المللی و سازمانهای غیردولتی موجب تسریع حرکت مردم می گردد. طبیعی است که پیشبرد اهداف ملی از طریق احزاب و نهادهای مدنی و سازمانهای متشکل بهتر محقق می گردد.
تعرض عمال و گزمه های نظام اسلامی به هر یک از شهرواندان می باید نقض حقوق همه شهروندان ایران قلمداد شده و اعتراض همه مبارزان راه آزادی و جریانات سیاسی را برانگیزد. قربانی نقض حقوق بشر، صرفنظر از موقعیت سیاسی، اجتماعی، عقاید و جنسیت وی باید مورد حمایت همه ایرانیان قرار گیرد.
بعضی از دوستان عدم وابستگی تشکیلاتی من به جریانات سیاسی ایران را مورد انتقاد قرار داده و تلویحاً آن را همسویی با جریانهای سلطنت طلب دانسته اند. و دلخوری خود را از این بابت پنهان ننموده اند. واقعیت امر این است که دموکراسی «نیم بند» و «من خواسته»، از هر استبدادی بدتر است. منطق دموکراسی مبتنی بر خردگرایی جمعی و احترام به حقوق و نظرات اقلیت می باشد. من به لحاظ انتخاب شخصی، جمهوری سکولار را برای ایران مناسب می دانم و از آن حمایت می کنم. با این حال در تبعیت از منطق دموکراسی به خودم حق نمی دهم که حق انتخاب مردم را نادیده گرفته و انتخاب خود را انتخاب مردم معرفی کنم. و به نام دفاع از اعتقاد شخصی حق تعیین سرنوشت مردم را نادیده بگیرم.
یکی از پایه های اصلی دموکراسی تکثرگرایی سیاسی است. ایران به لحاظ موقعیت سیاسی، فرهنگی و تاریخی خود بیش از هر کشور دیگری در منطقه نیازمند تقویت همزیستی مسالمت آمیز بین دیدگاه های مختلف سیاسی و علایق فرهنگی است. باید از طریق فعالیت های سازنده، به وظیفه خود در قبال مردم ایران برای اعمال حق تعیین سرنوشت خود کمک کنیم و دانش سیاسی مردم را ارتقا دهیم و به حق انتخاب مردم احترام بگذاریم.
من در طرح رفراندوم خود اعلام کرده ام که اگر مردم ایران در چهارچوب انتخابات آزاد، عادلانه و دموکراتیک، نظام ولایت فقیه را هم انتخاب بکنند، من به رأی مردم گردن خواهم نهاد و به مبارزه مدنی خود برای استقرار جمهوری دموکراتیک ادامه خواهم داد. بر مبنای همان منطق معتقد هستم که طرفداران حکومت مشروطه به اندازه هر جریان سیاسی دیگر تا آنجا که به اصول و موازین دموکراسی، حق تعیین سرنوشت مردم، توسعه و عدالت، تمامیت ارضی ایران در تئوری و عمل پای بند باشند، حق حضور در صحنه سیاسی ایران را دارند. ایجاد محدودیت در فعالیت های سیاسی شهروندان یک امر استثنایی است که فقط در چهارچوب حاکمیت قانون دموکراتیک و تا آنجا که تجلی اراده ملی است آنهم به طور موقت قابل توجیه است.
من به عنوان یک شهروند عادی و بنام دفاع از دموکراسی و حقوق بشر با تمام وجودم از حقوق مدنی و سیاسی همه شهروندان ایران صرفنظر از علایق دینی، فرهنگی، سیاسی آنان دفاع خواهم کرد و با انرژی مضاعفی هر هزینه ای را برای دفاع از حقوق مخالفان سیاسی خود خواهم پرداخت.
من برای نهادینه شدن قواعد بازی دموکراتیک در مناسبات سیاسی، پرداخت هیچ هزینه ای را سنگین نمیدانم. حتی اگر یک شهروند ایرانی از حکومت مشروطه، سلطنتی، جمهوری سوسیالیستی یا هر حکومت دیگری جانبداری کند، بشرط اینکه مغایر با موازین و استانداردهای حقوق بشری نباشد، من برای دفاع از آزادی های مدنی و سیاسی او از تمام وجود و سرمایه خود هزینه خواهم کرد.
استبداد دیرپا به فرهنگ سیاسی و اجتماعی ما آسیب های جدی وارد نموده است. برای آفت زدایی از این فرهنگ و گام برداشتن در مسیر دموکراسی و حقوق بشر، کار بسیار بزرگ، دشوار و پر افت و خیزی در پیش داریم. هیچ کس نمیتواند خود را محور و معیار حق تعریف کند. بدون وقفه باید به تمرین دموکراسی همت بگماریم. صبور باشیم و به تحولات زودرس، غیرمترقبه، خلق الساعه و سهل الوصول دل نبندیم. مردم و اراده عمومی را شایسته اتخاذ تصمیم و داوری بدانیم.
نباید تحت تأثیر فشارهای سنگین اقتصادی، سیاسی و حکومت فعلی، اعمال فشارهای خارجی به رژیم اسلامی را به عنوان یک راه حل سریع قلمداد کنیم.
مشکلات ملی، راه حلهای ملی را می طلبند. باید اعتماد به نفس ملی را تقویت کرده و به خود متکی باشیم. و بر محور دفاع از حقوق بشر در مسیر اتحاد گام برداریم.
این مردم هستند که با رعایت موازین دموکراسی و به صورت کاملاً عادلانه و در چهارچوب استانداردهای حقوق بشری، حق دارند در خصوص رفتار و عملکرد تک تک فعالین سیاسی و گروهها و احزاب داوری نموده و حکم دهند.
به نظر من گفتمان غالب در حال حاضر می باید پیرامون حق تعیین سرنوشت، دموکراسی و الزامات و تبعات آن متمرکز شود.
به نظر من همه جریانهای سیاسی صرفنظر از اینکه از کدام شکل و صورت بندی حقوقی – سیاسی برای دولت آینده دفاع می کنند، باید علایق و دیدگاه های خود در خصوص محتوا و مضمون دموکراسی، حق تعیین سرنوشت، عدالت و توسعه، حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم را آشکار کنند. برداشت خود از آزادی، استقلال، حاکمیت قانون، امنیت، مدل توسعه حقوق اقلیت ها را به بحث بگذارد. دموکراسی یک تجربه تاریخی است که در روند مبارزات اجتماعی و از طریق احترام همکاری بین افراد و نهادها شکل می گیرد.

یکی از مشکلات جامعه ما دلسردی و انفعال زدگی است. کم تحرکی در صحنه عمل موجب واگرایی جریانهای سیاسی از همدیگر شده و بازار اتهامات ناروا را رونق می بخشد. و هر کسی در توجیه کم تحرکی خود به تخریب اقدامات و ابتکارات دیگران می پردازد. ایده ها و ابتکارات زمانی کارساز هستند که افراد و جریان های سیاسی آماده پرداخت سهم خود در مجموعه فعالیت های مدنی و سیاسی باشند. دوری از میدان عمل، ذهن گرایی را تقویت می کند و فاصله بین صف های مبارزه را بیشتر می نماید. من وقتی فاصله امکانات، تواناییها و فرصت ها را با دست آوردها مقایسه می کنم، نسبت به سرنوشت نسل آینده شدیداً احساس نگرانی می نمایم.
برای رفع این دغدغه، باید تنگ نظری ها، ذهن گرایی و تفرقه را کنار گذاشته و با تمام توان برای رعایت حقوق بشر و جلوگیری از نقض آن در یک صف ملی پیگیرانه مبارزه نمود.

من اعتقادی به استحاله نظام ندارم اما اتخاذ تاکتیک های درست و کم هزینه یک کار مهندسی است که به دور از شعار و توهم باید انتخاب و به کار گرفته شود. اگر همه جریان ها و شخصیت های سیاسی بر حول محور رعایت حقوق بشر به توافق و اتحاد عمل برسند در آن صورت گام های بعدی مبارزه مدنی و مسالمت آمیز برای استقرار حاکمیت ملی و دموکراسی برداشته خواهد شد.

دفاع از ایران و ایرانی وظیفه ملی همه ماست.

به امید آزادی ایران
عباس امیرانتظام
تهران ۱۷ مهر ۱۳۸۷

[1]- با این وجود من با اعمال آن دسته از تحریم ها که مسئولین نظام و کلیت آن را هدف قرار داده و زندگی نسل فعلی و نسل آتی ایرانی را به خطر نمی اندازد موافق هستم ولی به لحاظ فنی مطمئن نیستم که چنین تحریم هایی وجود دارد.